لیلیتا یانگ، یک نوجوان شاخدار که هوس اقدامی دارد، با بابای شکرش ملاقات می کند. او مشتاقانه آلت سفت کننده او را می مکد قبل از اینکه آن را عمیقاً در درون خود ببرد. شور و شوق خام آنها منجر به آزادی قدرتمندی می شود و او را راضی و مشتاق برای بیشتر می گذارد.