مازی مایرز، یک دختر لاغر اندام، در حالی که منتظر سوار شدن به هتل است، تلفن خود را چک می کند. غریبه ای پول نقد خود را برای یک دم دستی پیشنهاد می کند، که او مشتاقانه آن را می پذیرد. پس از یک برخورد وحشیانه، او بیدمشک تنگ او را با بار گرم خود پر می کند.